اینجا شراره ای از یک اتش است.......

کی بود که می خواست من و تو ما نشویم...

اینجا شراره ای از یک اتش است.......

کی بود که می خواست من و تو ما نشویم...

خدا...

خدا ان حس زیبایی است که در تاریکی صحرا

زمانی که هراس مرگ-میدزدد سکوتت را

یکی همچون نسیم دشت میگوید:

           (((((( کنارت هستم ای تنها  ))))))    

نظرات 1 + ارسال نظر
دلنیا سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:43 http://delniya.blogsky.com

مطلبت رو که خوندم اشک اومد توی چشمام

ممنون که سر زدین...
ببخشید که ناراحتتون کردم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد